طاها جانطاها جان، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره

♫♫ دلنوشته های مرضیه ♫♫

5 ماهگی طاها جان

1393/8/17 16:07
نویسنده : marzieh
437 بازدید
اشتراک گذاری

امروز عزیز دلم 5 ماهه شد هورررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررامحبتمحبتمحبتبوسبوسبوس

طاهای عزیزم...دلبندم

ماهگیت  مبارک همه ی وجودم.قلب مامان.

تازگیا وقتی چیزی دستمه دستهای کوچولوتو دراز میکنی و ازم میگیریش وقتی که وسیله ی دیگه ای میگیرم دستم ..اون که دستته میندازی زمین و دوباره اونی رو میخوای که دست منه.ای ی ی ی جاااااااان من

خداروشکر که تو رو دارم طاها جان

16.gif _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_  _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_ 24.gif

عکسهای جدیدت:

بعدازحمامت نمیذاری کلاه روی سرت بمونهخندونک

این کلاهم خودم برات بافتم.متنظرفرشته

 

 

پسندها (2)

نظرات (12)

مامان جون
17 آبان 93 17:00
5 ماهگیت مبارک جیگر خاله ایشالله 105 ساله بشی ماشاالله خیلی بانمکی طاها جان ....... دست مامان هم درد نکنه خیلی کلاه خوشگلی برات بافته
marzieh
پاسخ
سلام خاله جووون.ممنون لطف داری عزیزم
nafase-man
18 آبان 93 16:58
چه اقـــــــــــــــــــــا پسر نازنازززززی
marzieh
پاسخ
تشکرررررررررررر
reza
19 آبان 93 0:13
خریت به ترتیب مخفف حروف اول لین مراحله: " خیانت دیدن " "رهاش نکردن " " یارو یاورش بودن " و در نهایت " تنها ماندن " **************************** شبها پرنده هایش میرود...؟! روزها ستارهایش...! میبینی...؟! آسمان هم که باشی، تنهایی
marzieh
پاسخ
reza
19 آبان 93 0:15
اي جووووووووووووووووووووووووووووون دايي عزيزه دل فدات بشم ايشلا244655565653435235ساله بشي با ناز پدر و مادر ت بزرگ بشي دادايي جون
marzieh
پاسخ
ممنوووووون دایی جووووووووووووووووووونش
رها
19 آبان 93 14:18
5 ماهگیش مبــــــــــــــــــــــارک لی لی لی لی لی
marzieh
پاسخ
ممنووون
رها
19 آبان 93 14:19
خدا دماغ بزرگو استکان کوچیکوباهم قسمت نکنه صلوات
marzieh
پاسخ
ReZa
19 آبان 93 18:12
بي تو.... حالم همچون مادر لالي است كه، كودكش را ميان انبوه جمعيت گم كرده است.... ************************ غمگينم...؟! همچون مادر بي سوادي كه نميتواند شماره ي فرزندش را بگيرد... ******************* سلام آپم بالا سمت راست وبلاگ زير آرشيو ماهانه قسمت موضوعات وب دلنوشته منتظرتم
marzieh
پاسخ
چشممممممممم
ReZa
23 آبان 93 22:37
www.hamboghzmusic.blogfa.com هواي حوصله ام ابريست... ******************************** چطور دلت اومد بري بعد هزارتا خاطره..... دله دنيارو خون كردي كه اينجوري تو رفتي.... يكي هست..... كه ديگر نيست..... يه دفعه پر پر شد پره پروازمون.... گرفتست چقدر دله آسمون.... تو بجاي منم داري زجر ميكشي.... نگرانه مني...؟! ديگر نگران نباش، امروز همه را از نگراني در آوردي.... جايت تا ابد امن است گوشه كناري از دل هوادارانت روحت شاد و يادت گرامي مرتضي پاشايي.... *************************** سلام يه فاتحه بخون واسه خواننده اي كه خودش كلي درد داشت اما درداي مارو گفت... راستي آپم همين صفحه ي اول منتظرتم...
مادر باران
24 آبان 93 11:59
سلام عزیزم پنج ماهگیت مبارک کوچولوی ناز چرا کلاه دوست نداری؟خیلی عکسش بامزه شده.کلاه بافتنیت هم خیلی خوشگله.من هم یک دست برای پسرم بافته بودم که نیمدونم چی شد ولی برای باران وقت نکردم.دست مامان مهربون درد نکنه
marzieh
پاسخ
سلام عزیزم.ممنوووووون.لطف دالی خاله جون
مامان آیهان
1 آذر 93 12:34
سلام. طاهاگلی5ماهگیت مبارک عسلم.دست مامانت درد نکنه چه کلاهی واست بافته خیلی نازه.
marzieh
پاسخ
سلام مامان آیهان جووون.ممنون دلمون براتون تنگ شده بود
آروم..
6 آذر 93 11:53
هرگز این قصه ندانست کسی آن شب آمد به سرای من و خاموش نشست سر فرو داشت نمی گفت سخن نگهش از نگهم داشت گریز مدتی بود که دیگر با من بر سر مهر نبود آه ، این درد مرا می فرسود : " او به دل عشق دگر می ورزد " گریه سر دادم در دامن او های هایی که هنوز تنم از خاطره اش می لرزد ! بر سرم دست کشید در کنارم بنشست بوسه بخشید به من لیک می دانستم که دلش با دل من سرد شده است... سلامـــــــــــــــــــ...با افتخار شما هم لینک شدین...چه پسر نازی دارین...عروس نمیخواین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
marzieh
پاسخ
ممنون گلم.مرررررسی عروس
آروم..
8 آذر 93 20:55
از الان ماردشوهر بازی در اوردیناااااااااا...منو با خودتون نبردین
marzieh
پاسخ